بازیگوشی زمستونه طاها همراه با برف بازی قند عسل
سلام عزیزم روز زمستونیت بخیر باشه ایشالله 2 روز بود اینجا برف میومد و ماهم کلا ذوق مرگ شدیم کلی خوش گزروندیم و بازی کردیم پسرم توهم که تا حالا برف ندیده بودی همش بالا سرتو نگاه میکردی و میگفتی ای چیه ما هم کلی توضیح میدادیم که برف و هستشو باز دوباره میپرسیدی ای چیه باز توضیحات شروع میشد اما تو این چند روز 2 تا بد بیاری هم اوردیم 1 تابلو داریوشی که بابا کشیده بود از بالا کمد افتادددددددددددددددددددددددد رو میز جلو مبلیم و تیکه تیکه شد من میز از دست تو برده بودم تو اتاق خواب که از دست شیطنتای تو در امان باشه اما تابلو بابایی افتاد و کلکشو کند رفتیم دومین اتفاق بد این که اسپیلت مون باد گرمش ملایم شده بود ماهم که نمیفهمیدم فقط میلرزیدیم بل...
نویسنده :
هستی
13:22